فیلم خوانی ایرانی در سه دهه گذشته؛
فیلم خوانی؛ فیلم سینمایی " دکل "
در گشت و گذاری سایبری به فیلم هایی خواهیم پرداخت که در 3 دهه گذشته در جمهوری اسلامی ایران تولید شده و هر کدامشان دربرگیرنده نکات و مفاهیم عمیقی هستند که می توان مورد تأمل قرار داد و آن را بازنشر کرد.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری صدا و سیما؛ دکل فیلمی به کارگردانی و نویسندگی عبدالحسن برزیده ساختهٔ سال ۱۳۷۴ است.
جبهه، مدرسه عشق
چهرهای شاد و نورانی داشت. خوب که نگاهش میکردی میتوانستی آثار خستگی را در صورتش ببینی. ولی چشمانش تو را بیشتر مجذوب خود میکرد. لباس خاکی، ساده و تمیزی بر تن داشت. هفده ساله نشان میداد. لاغر و باریک اندام بود و در چهرهاش مظلومیتی غریب موج میزد. اصلاً به او نمیآمد که مرد جنگ و جبهه باشد؛ اما نگاهش میگفت: «جبهه بزرگ و کوچک نمیشناسد، عشق میشناسد».به او میگویم: «چرا به مدرسه نرفتی؟». با اخم نگاهم میکند و جواب میدهد: «جبهه خود مدرسه است؛ آن هم مدرسه عشق و ایثار؛ مدرسهای که انسان کامل پرورش میدهد». بعد لبخندی میزند. لبخندش سراسر معنا بود. سالها بعد مادرش عکسش را نشانم داد و گفت: در کربلای پنج کربلایی شد.
دلتنگ روزهای خدایی
دلم برای جبهه تنگ شده؛ روزهایی که خدا نزدیک بود؛ آن روزها که صدای توپ و تفنگ در هم پیچیده بود و نوای یا زهرا و یا حسین شهر را پر کرده بود. دلم برای غروبهای شلمچه، موجهای خروشان اروند، دوکوهه و حسینیه حاج همت تنگ شده. دلم هوای نماز مسجد جامع خرمشهر کرده. کاش دوباره در زمین صبحگاهی مینشستیم پای دعای «عهد» بچه ها. دلم هوای ایستگاه صلواتی با آن چای همیشه جوش خوردهاش کرده. دلم برای همه چیز جبهه و جنگ تنگ شده. از شهر و حصارهای بلندش خسته ام. خدایا دلم تنگ روزهای خدایی است.
صحنه های ماندگار فیلم سینمایی "دکل" / قسمت اول
صحنه های ماندگار فیلم سینمایی "دکل" / قسمت دوم
صحنه های ماندگار فیلم سینمایی "دکل" / قسمت سوم