گزارش مکتوب :
نقش مکمل شهیدان سلیمانی و همدانی در پیروزی های جبهه مقاومت
شهیدان حاج حسین و حاج قاسم دو یار بودند که در دفاع مقدس و جبهه مقاومت به کابوسی برای استکبار تبدیل شده بودند و همه رشته های دشمنان را سرداران دلها پنبه می کردند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز همدان، شهیدان حاج حسین همدانی و حاج قاسم سلیمانی آخرین باری که همدیگر را ملاقات کردند در سوریه بود مهرماه سال 94 . در آن سالها حاج حسین همدانی مشغول مبارزه با داعش در سوریه بود و چون سن و سالش هم بالا بود ، به "حبیب حرم" معروف شده بود.
دیدگاه حاج قاسم سلیمانی در مورد حاج حسین همدانیحاج قاسم هم فرمانده سپاه قدس بود . دوستی این دو سردار به زمان جنگ تحمیلی بازمی گشت.حاج حسین همدانی از سپاه همدان بود و حاج قاسم از سپاه کرمان.با وجود گذشت سالها از ایثارگری این دو ولی ظاهرا این دو هیچوقت نخواستند بازنشسته شوند و تا آخرین لحظه عمرشان خود را فدای ایران و مردمان منطقه کردند. حاج قاسم در مورد حاج حسین گفته بود :"سردار همدانی فقط یک شهید نبود ، همدانی یک لشکر بود مثل شهید بهشتی که امام (ره) فرمود یک ملت بود. او شمشیر برنده لشکر انصارالحسین(ع) بود که هرجا نظام تهدیدی داشت آن را اعزام میکرد".حاج قاسم در مورد حاج حسین گفته بود : "شهید همدانی نگذاشت این تعلقات دنیایی برایش هدف شود ، به جای نام سردار حسین همدانی شد "ابووهب" و به جای لشکر انصارالحسین (ع) نام شیرین مدافعان حرم را تأسیس کرد".
ماجرای عکس یادگاری حاج قاسم و حاج حسین
حاج قاسم در مورد آخرین دیدارش با حاج حسین می گوید:"من آخرین لحظه ای که شهید همدانی را دیدم تقریبا چند ساعت قبل از شهادتش بود یک حالت جوانی در او دیدم شهید همدانی انسان صبوری بود خیلی اهل شلوغ کاری نبود ،شخصیت خاصی داشت شهید همدانی تا کسی به ایشان نزدیک نمیشد پی به شخصیتش نمیبرد من در دوران دفاع مقدس به دلیل این که یگانها هر یک در جایی عمل میکرد خیلی این معرفت را نسبت به شهید پیدا نکردم، در سوریه از نزدیک با این چهره درخشان و ارزشمند بیشتر آشنا شدم . من در آن لحظه ای که شهید همدانی را دیدم یک لحظه تکان خوردم. من آن وقت فهمیدم که او مطلع بود از شهادتش ،آنجا به یک شکل جوانی دیدمش آن حالت سکوت خاص را در آن ندیدم خیلی بشاش و خندان بود" . در آخرین دیدارشان حاج حسین تقاضا می کند که با هم یک عکس یادگاری بگیرند.حاج قاسم تعجب می کند زیرا حاج حسین اصلا اهل گرفتن عکس نبود.حاج قاسم به روی خودش نیاورد و با هم عکسی به یادگار گرفتند و این آخرین عکسی بود که این دو با هم و در کنار هم می گرفتند چون لحظاتی بعد حاج حسین در حلب سوریه شهید شد.
حاج حسین همدانی در سوریه
حاج حسین به گفته خودش در سیزدهم دی ماه سال۱۳۹۰ به کشور سوریه مأمور شد و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت .او در مورد رفتن به سوریه می گوید که روزی سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران از من پرسید که حاضری به سوریه بروی که من پرسیدم برای چه کاری ، که او گفت برای مستشاری و سروسامان دادن به جبهه مقاومت در این کشور.حاج حسین می گوید که در همانجا قبول کردم و پاسخ مثبت دادم و سردار گفت که موضوع را با حاج قاسم سلیمانی در میان می گذارم و به او اطلاع می دهم.ظاهرا پس از سالها جنگ و جهاد در دوران دفاع مقدس و پس از آن او خسته نشده بود.وقتی دید و شنید که داعش در حال پیشروی در سوریه و عراق است درنگ نکرد و به سوریه رفت. ان روزها سوریه حال و روز خوشی نداشت و تقریبا بجز بخش هایی از دمشق خیلی جاها از دست ارتش سوریه خارج شده بود. بشار اسد رئیس جمهور سوریه هم خیلی در تنگنا بود و حلقه محاصره هر روز تنک تر و تنگ تر می شد.در چنین شرایطی حاج حسین به سوریه رفت.حاج حسین با کمک حاج قاسم دست به کار شدند.
نقش حاج حسین در ایجاد انسجام بین دولتمردان سوریه
"سردار فرجی"، "جانشین فرمانده سپاه انصارالحسین استان همدان" می گوید:" مهم ترین و اولین قدمی که "سردار حاج حسین همدانی" با موفقیت برداشت قانع کردن مسئولین سوری برای ماندن و دفاع کردن بود.حاج حسین توانست آنها را مجاب کند که با روش های کلاسیک نمی توانند از عهده داعش و تکفیری ها برآیند و باید مردم و جوانان را برای دفاع از کشور در مقابل داعشی ها بسیج کنند".حاج حسین خودش در این زمینه می گوید:"اول که موضوع را با بشار اسد در میان گذاشتم قبول نکرد اما وقتی تجربه هایم را با او در میان گذاشتم به من گفت تضمین می کنی و من گفتم بله من تضمین می کنم". شهید همدانی نحوه ارائه این پیشنهاد به بشار اسد را اینگونه تعریف میکند: «اسفند ۱۳۹۱ تروریستها کاملا به نقطه پیروزی نزدیک شده بودند آنها با حمایت همه جانبه عربستان، قطر، امارات و کشورهای غربی توانسته بودند حلقه محاصره را تنگ تر و به کاخ ریاست جمهوری سوریه در دمشق نزدیکتر شوند طوری که عنقریب کاخ را به اشغال خود درآوردند. بشار اسد کار را تمام شده میدانست و دنبال رفتن به یک کشور دیگر بود. آخرین پیشنهاد آن شب به بشار اسد داده شد، گفتم: حالا که همه چیز تمام شده و کاخ ریاست جمهوری در آستانه سقوط میباشد شما باید این آخرین پیشنهاد ما را عملی کنید. گفتند: چه کنیم؟ گفتم: در اسلحه خانهها را باز کنیم و مردم را با اسلحههای موجود در آن مسلح کنید تا خود مردم جلوی این تروریستها را بگیرند.شکر خدا با این پیشنهاد موافقت کردند و همان شب با این اقدام، سوریه از سقوط حتمی نجات پیدا کرد ."
تشکیل دفاع وطنی یا بسیج مردمی در سوریه
حاج حسین و حاج قاسم کار سختی در سوریه داشتند.دیگر سوریه داشت از دست می رفت که حاج حسین قرار شد تمرکزش را بر روی سوریه بگذارد و حاج قاسم هم توانست مقامات روسیه را مجاب به ورود به معرکه سوریه بکند.
تا آن لحظه فقط ارتش سوریه مسئولیت مبارزه با داعش را برعهده داشت .حاج حسین در این شرایط ضروری دید تا با تشکیل دفاع وطنی یا بسیح مردمی را با کمک جوانان و مردم سوریه تشکیل دهد.او پس از مدت ها تلاش توانست با کمک و یاری مردم سوریه بسیج مردمی را تشکیل دهد.این تشکل تازه تاسیس توانست نقش مهمی را در دفاع از سوریه و بعدها درعراق بازی کند."سردار مظاهری"، "فرمانده اسبق سپاه انصارالحسین استان همدان" می گوید:"حاج حسین همدانی توانست در مدت چند سالی که در سوریه بود حدود 100 هزار نفر را در قالب گردان و تیپ سازماندهی کند".بعدها نتیجه تلاش های حاج حسین و دوستان و همرزمانش منجر به تشکیل گروههای جهادی از کشورهای مختلف همچون زینبیون پاکستان ، فاطمیون افغانستان ، نیروهای مردمی عراق و حتی حزب الله در سوریه شد. حاج قاسم هم به نقش تاثیرگذار حاج حسین اذعان داشت و همواره می گفت:" شهید همدانی نقش مهمی در پیروزیهای سوریه داشت ."
حاج قاسم و ورود روسیه به سوریه
حاج قاسم به موازات فعالیت حاج حسین تلاش هایش را در جبهه های دیگر متمرکز کرده بود. در فروردین ماه سال 95 خبری را خبرگزاریهای خارجی منتشر کردند با این موضوع که سردار قاسم سلیمانی به مسکو رفته و با پوتین و برخی مقامات روسیه دیدار داشته است. خبرگزاری رویترز گفته بود که دیدار حاج قاسم با پوتین سه ساعت طول کشیده است. این خبرگزاری انگلیسی مدعی شد: "دخالت نظامی روسیه در سوریه در نشستی با حضور قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در مسکو تصمیم گیری شده است.
براساس ادعاهای این گزارش رویترز، مقام عالی رتبه ایرانی نماینده ای برای دیدار با پوتین به روسیه فرستاد و پس از آن پوتین گفت که روسیه آماده دخالت نظامی در سوریه است. سفر ژنرال قاسم سلیمانی به مسکو، گام نخست برنامه ریزی برای دخالت نظامی روسیه در سوریه بود. این اقدام باعث شکل گیری ائتلاف جدیدی میان ایران و روسیه برای حمایت از بشار اسد شد و پس از آن، هواپیماهای جنگی روسیه مستقر در فرودگاهی در استان لاذقیه سوریه حملات خود را افزایش دادند.
خبرگزاری رویترز گفته بود ژنرال سلیمانی روس ها را متقاعد کرده بود که پیشروی تکفیری ها می تواند خطری برای پایگاه نظامی دریایی ارتش روسیه در بندر طرطوس سوریه نیز باشد.
همچنین اشاره شده بود که سردار سلیمانی توانسته نظر پوتین را نسبت به نفوذ گروههای تکفیری به سرزمین روسیه و کشورهای همسایه و اقماری این کشور جلب کند.این خبراگرچه از سوی مسئولان ایران تکذیب شد اما حالا چه دیداری صورت گرفته باشد و چه تلفنی صحبتی شده باشد و یا از طرق غیر مستقیم ارتباطاتی برقرار شده باشد نتیجه اش این شد که روسیه هم از ترس نفوذ داعش در سرزمین های اقماری اش و جلوگیری از نفوذ ناتو و امریکا به مرزهایی این کشور و حیات خلوت خود وارد این معرکه شد. تدارک پروازهایی برای بمباران مواضع داعش در نقاط مختلف سوریه که در جای خود نقش مهمی داشت توانست در کنار موفقیت های میدانی گروههای مقاومت نقش موثری را ایفا کند.
حضور روسیه در کنار تدابیری که حاج حسین وحاج قاسم در جبهه مقاومت به کار گرفتند توانست سرنوشت داعش را در هم بپیچند.
شهادت حاج حسین همدانی درحلب
حاج حسین در مدت چند سال در سوریه توانسته بود به موفقیت های بزرگی برسد.مهم ترین موفقیتی که به نام این سردار ثبت شد جلوگیری از سقوط سوریه بود.همه اذعان داشتند که اگر نبوغ نظامی و مدیریتی حاج حسین نبود سوریه از دست رفته بود."سردار اسدی"، همرزم حاج حسین و مسئول بازرسی ویژه قرارگاه خاتم الانبیاء در این زمینه می گوید:"حاج حسین در مدت سه سالی که در سوریه فعالیت می کرد توانست از سقوط سوریه جلوگیری کند." "شیخ محسن الخضر " رزمنده سوری که برای مراسم سالگرد حاج حسین به همدان آمده بود هم نفش ایران را در جلوگیری از سقوط سوریه بسیار موثر بیان کرد."
سرانجام پس از مدت ها تلاش و جهاد در جبهه های ایران و تشکیل جبهه های مقاومت در سوریه سرانجام حاج حسین همدانی 16 مهرماه 1394 حین عملیات مستشاری در حلب سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد.شهادت حاج حسین ، حاج قاسم را بسیار متاثر کرد.خانواده حاج حسین نقل می کنند که حاج قاسم یک تسبیح و انگشتر متبرک شده خود را در کفن حاج حسین قرار داد.
حاج حسین پیروزی جبهه مقاومت و شکست داعش در سوریه را ندید اما همرزمش حاج قاسم حدود دو سال بعد توانست این جرثومه فساد را از بین ببرد و همه پایگاههای آنها را نابود کند.
شهادت حاج قاسم در اقدام تروریستی آمریکا
شاید بتوان گفت مهم ترین عاملی که موفقیت های جبهه مقاومت را رقم زد به مردمی کردن جبهه مقاومت بازمی گردد.همان تفکری که حاج حسین و حاج قاسم متفکر و طراح اصلی آن بودند.مقاومت با مردمی شدنش رشد و گسترش یافت و چه بهتر ازاین که مردم خود مستقیم در تعیین سرنوشتشان دخیل و درگیر باشند،به جای انکه دیگران امنیت آنها را تامین کنند .این جبهه ها در عراق سوریه فلسطین و یمن نقش تعیین کننده ای ایفا کرده اند.در واقع حاج حسین و حاج قاسم به جای اینکه به جبهه مقاومت ماهی بدهند آنها را با ماهیگیری آشنا کرده و رمز و رازهای ماهیگیری را به آنها یاد داده اند.همین عوامل بود که موجب شد دشمنان از این دو کینه ها به دل بگیرند و در صدد ترور آنها برآیند.شکست های مداوم استکبار در جبهه های متعدد موجب شد که ابتدا در صدد ترور حاج حسین و سپس حاج قاسم برآیند.اگرچه رژیم صهیونیستی، گروههای تکفیری و استکبار سالها بود که به دنبال ترور حاج قاسم بودند ولی نتوانستند در جبهه های نبرد او را به شهادت برسانند.بنابراین به فکر ترور او افتادند. شهادت حاج قاسم و ابومهدی المهندس معاون حشد الشعبی عراق و تعدادی دیگر از همرزمان او 13 دی ماه 89 در فرودگاه بغداد توسط آمریکا اوج کینه ورزی استکبار بود که به صورت کاملا ناجوانمردانه و فراتر از قوانین بین المللی صورت گرفت.
آمریکا بار دیگر نشان داد که به هیچ اصولی پایبند نیست و هر جا که منافعش اقتضا کند قوانین را رعایت می کند و هر جا که منافعش در تضاد با قوانین بین المللی باشد به راحتی آنها را زیر پا می گذارد.سردمداران آمریکا حتی پا را هم فراتر گذاشته اند و ذهن خوانی می کنند و هر کسی را که فکر کنند ممکن است در آینده منافعشان را به خطر بیاندازد از میان برمی دارند و آنرا دفاع مشروع و حق مسلم خود می دانند.حالا بماند که با چنین تحلیلی چه جنگلی می شود این کره خاکی. هدف قرار دادن سپهبد سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس معاون حشد الشعبی عراق که با مجوز عراق و از طریق فرودگاه غیر نظامی و با استقبال یک مقام رسمی نظامی دولت عراق وارد این کشور شده بودند برای چندمین بار نشان داد که آمریکا هر چه خود صلاح بداند انجام می دهد/ از این مستندات می توان بی شمار گردآورد.
البته استکبار در ترور بزرگان مقاومت به این نکته خیلی واقف نیست که فرد را می توان از بین برد ولی اندیشه و تفکر را نمی توان نابود کرد . تشییع پر شور حاج حسین و حاج قاسم خود گواهی بر این مدعاست.ظاهرا تقدیر اینگونه است که با رفتن همدانی و سلیمانی ، همدانی ها و سلیمانی های دیگری متولد می شوند و راه را ادامه خواهند داد.
تشییع حاج حسین همدانی و حاج قاسم سلیمانی
مراسم تشییع حاج حسین همدانی در تهران و همدان بسیار با شکوه برگزار شد.همه برای قدردانی از فداکاریهای وی آمده بودند.مراسم وی به قدری در همدان باشکوه برگزار شد که حتی رهبری هم در مورد آن از مردم همدان قدردانی کرد.
رهبری در مورد شهادت حاج حسین گفت :"رحمت خدا به شهید همدانی و بر همه مجاهدان راه حق ، این رزمنده قدیمی و صمیمی و پر تلاش جوانی پاک و متعبد خود را در جبهه های شرف و کرامت در دفاع از میهن اسلام و نظام جمهوری اسلامی گذرانید و مقطع پایانی عمر با برکت خود را در دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام و در مقابله با اشقیای تکفیری و ضد اسلام سپری کرد . فضل و رحمت الهی بر او گوارا باد."
مراسم حاج قاسم ، یار حاج حسین هم بسیار باشکوه برگزار شد.مردم ایران،عراق وسایر کشورهای منطقه و حتی سایر نقاط جهان برای تشییع او ، ابومهدی المهندس معاون حشد الشعیبی عراق و سایر همرزمانش سنگ تمام گذاشتند.
هر جا که او و همرزمانش را می بردند رستاخیزی برپا می شد.جمعیت در تهران را رسانه ها تا 7 میلیون نفر برآورد کردند.مراسم به قدری باشکوه بود که رسانه هایی چون بی بی سی، سی ان ان و الجزیره نیز نتوانستند آنرا نادید بگیرند و مجبور به پخش تصاویر این حضور پر شور شدند. آیت الله شعبانی موثقی، نماینده ولی فقیه در استان در تجمع باشکوه 100 هزار نفری مردم همدان در تشییع حاج قاسم گفت: "خداوند متعال عزتی را به این شهید عنایت کرد که وصف ناشدنی است". او افزود: "راه محبوب شدن در پیشگاه مردم محبوبیت نزد خداست و تا کسی در آغوش گرم خدا قرار نگرفته باشد این قدر محبت او در دل مؤمنان جان نمیگیرد".
چرا حاج حسین و حاج قاسم سردار دلها شدند؟
حاج حسین و حاج قاسم بعد از یک عمر مجاهدت درقلب مردم ماندگار شدند.به نظر می رسد که مردم ما خیلی خوب موضوعات را تشخیص می دهند و عمل می کنند.مردم عمل خالصانه را خوب می فهمند وبرای ان ارزش واقعی قائلند.مردم ساده بودن را خوب می فهمند.مردم راستی ها را از ناراستی ها و دروغ ها خوب می فهمند.هنگام تشییع حاج قاسم برخی پلاکاردهایی در دست داشتند با این نوشته که هیچ عکسی از حاج قاسم پشت میز در دست نیست و کسی ندیده است.نگاهها و برخوردهای محبت آمیز حاج قاسم را با فرزندان شهدا کسی فراموش نمی کند.
زندگی ساده حاج حسین و حاج قاسم زبانزد بود.اگرچه می توانستند خیلی بهتر و با امکانات بیشتر زندگی کنند اما نخواستند و نکردند.همیشه در خط مقدم و میان مردم بودند.حاج قاسم در مورد حاج حسین گفته بود که او می توانست با خانواده و نوه های خود زندگی راحت و بی دغدغه ای داشته باشد اما او دفاع از اهل بیت و عمه سادات را برگزید.حاج قاسم هم در خط مقدم مبارزه با تکفیری ها و استکبار بود.شهادت هر دوی این عزیزان در غربت خود گواهی بر فداکاری و ایثارگری آنهاست برای این ملت و مردم و ارمانهای بزرگشان.شهادت حاج حسین و حاج قاسم قلب مردم را به درد آورد و برای همیشه در دلهای مردم ماندگار شدند.هنگام تشییع حاج قاسم و حاج حسین شاید خیلی ها دوست داشتند که جای آنها باشند و به حال آنها غبط خوردند.
کلام آخر
شهادت حاج قاسم و حاج حسین در قلب ها و در عالم بیرون رستاخیزی به پا کرد.تشییع میلیونی حاج قاسم برای خیلی ها عجیب به نظر می رسید.شوق و ارادت قلبی که در وجود خیلی ها بالا گرفته بود عجیب بود.یکی که خیلی هم اهل نماز نبود می گفت چند روز است که حال عجیبی دارم ، بغض دارم و خیلی ناراحتم و نمی دانم چکار باید بکنم و از حاج قاسم و ارادتش به او می گفت.حاج قاسم همه سلایق را ، همه قشرها را ، همه جناح ها را ،همه مذاهب و ادیان را در داخل و خارج کشور ، حتی خارج نشین ها و غربی ها را هم شیفته خود کرده بود .به نظر می رسید خیلی ها دوست داشتند جای او و در مقام و مرتبه او بودند.برای شبیه حاج حسین و حاج قاسم شدن و به مقام آنها رسیدن و سردار دلها شدن باید پا جای پای آنها گذاشت.اخلاص در کار، به دنبال مناصب و مقام های دنیوی نبودن ، راستگویی ،سادگی در رفتار و گفتار و حتی نگاه ، با مردم بودن و با آنها زیستن شاید مهم ترین لازمه سلیمانی و همدانی شدن باشد.