پخش زنده
امروز: -
امام حسین علیه السلام دختر ۴ سالهای به نام رقیه داشت که درسفر کربلا با ایشان همراه بود و در روز پنجم صفر ۶۱ هجری در خرابه شام به شهادت رسید.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای کهگیلویه و بویراحمد، حضرت رقیه (س) دختر اباعبدالله الحسین (ع)، چهار یا سه سال پیش از واقعه کربلا (میان سالهاى ۵۷ و ۵۸ هجرى قمرى) در مدینه منوره دیده به جهان گشود.
شناسنامه حضرت رقیه (علیهاالسلام)
حضرت رقیه فرزند امام حسین علیه السلام است. بر اساس نوشتههای بعضی کتابهای تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام)، امّ اسحاق است که پیشتر همسر امام حسن مجتبی (علیهالسلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیهالسلام) به عقد امام حسین (علیهالسلام) درآمده است. در مورد تاریخ تولد حضرت رقیه چیزی معلوم نیست.
در تعداد دختران امام حسین و نامهای آنها اختلاف وجود دارد. آنچه از منابع بدست میآید امام حسین علیه السلام دارای چهار دختر بنامهای فاطمه کبری، فاطمه صغری، سکینه و رقیه بوده است.
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین علیه السلام در منابع شیعی آمده است. در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است. اما در مورد نام او، آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و... اختلاف است.
همراهی حضرت رقیه با کاروان امام حسین علیه السلام در سفر
به هر تقدیر، هنگامى که امام حسین (ع) از مدینه منوره هجرت کرد و به سوى مکه معظمه و از آن جا به کربلا روانه شد، این دختر چهارساله نیز بسان سایر فرزندان آن حضرت، در این سفر بزرگ حضور داشت و تمام رنجها و سختىهاى ایام هجرت و دورى از وطن و ناملایمات زندگى را تحمل کرد.
وى پس از شهادت امام حسین (ع) به همراه سایر بازماندگان واقعه کربلا، به اسارت سپاه یزید درآمد و از کربلا به کوفه و از کوفه به شام برده شد. پس از چند روز اقامت در شام و مشاهده سنگدلىهاى یزید و یزیدیان و تحمل سختترین ایام اسارت، در دمشق وفات یافت.
از این که وفاتش در ماه صفر سال ۶۱ هجرى قمرى واقع شده است، تردیدى در آن نیست. ولى در این که چه روزى از ماه صفر بوده است، اطلاع دقیقى به دست نیامده است. تنها برخى از تقویمهاى رایج، پنجم صفر را روز وفات آن حضرت بیان کرده اند.
شرح حال حضرت رقیه در منتهی الآمال
در این جا مناسب است آن چه را که مرحوم شیخ عباس قمى (ره) در منتهى الآمال از کتاب "کامل بهایى" درباره این دختر خردسال امام حسین (ع) نقل کرده است، بیان کنیم:
بهانه گیری بچه ها برای شهدا
زنان خاندان نبوت در حالت اسیرى، حال مردانى که در کربلا شهید شده بودند، بر پسران خود و دختران ایشان پوشیده مى داشتند و هر کودکى را وعده مىدادند که پدر تو به فلان سفر رفته است بازمىآید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکى بود چهارساله، شبى از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین (ع) کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود.
زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و حال تفحص کرد. خبر بردند که حال چنین است. آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر را بیاورند و در کنار او نهند.
پس آن سر مقدس را بیاوردند و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسید این چیست؟ گفتند: سر پدر توست! آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد.