تربیت فرزندان نیاز به مدیریت دارد
تربیت فرزند امر مهمی است که بر عهده پدر و مادر است و آنها هستند که باید بر نوع تربیت فرزند و اینکه چطور تربیت شود مدیریت کنند.
تربیت فرزند دارای اصولی است که باید به آن توجه داشت. یکی از اصول تربیت، اصل تدبیر و مدیریت است. والدین با مدیریت تربیتی میتوانند بستر را برای رشد و تعالی فرزندان خود مهیا کنند.
در این مقاله به بررسی راهکارهای عملی برای مدیریت تربیتی فرزندان میپردازیم. عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
وظایف والدین در مدیریت تربیتی
این مدیر باید دو کار را به صورت عمده انجام بدهد:
مدیریت محتوا
یکی مدیریت محتوا است که مدیری که قرار است موضوع تربیت را پیش ببرد، باید به آن توجّه بکند.
مدیریت اجرایی
یکی هم مدیریت اجرایی است که ما چطور آن محتوا را سوار بکنیم، چطور پیاده بکنیم؟ این نیاز به مدیریت متمرکز دارد. دقیقاً ما در تربیت باید روی این لفظ تکیه بکنیم که تربیت یک مدیریت متمرکز نیاز دارد. ما نمیتوانیم با یک مدیریت پراکنده، تربیت را محقّق بکنیم؛ لذا امروز یکی از آسیبهای جدی که در تربیت وجود دارد، این است که تربیت دست به دست بشود.
یک موقعی مادر بالای سر تربیت باشد. یک موقعی مادربزرگ باشد. یک موقعی پدر بالای سر تربیت باشد. تمرکززدایی از تربیت، منجر به این میشود که بالاخره اصول، محتواها، روشها دچار دوگانگی یا چند گانگی بشود و اگر روشها در تربیت متغیّر شد، اگر محتواها متغیّر شد، قطعاً تربیت آسیب میبیند؛ لذا ما در مدلهای تربیتی که امروز میبینیم در نظام تربیت دینی وجود دارد، تکیه بر این موضوع زیاد است که ما باید آن مدیریت در تربیت را مشخّص بکنیم و آن مدیریت تربیتی، نظام تربیت را پیش ببرد، از دیگران استفاده بکند، دیگران را گزینش بکند، دیگران را پای کار تربیت بیاورد که باز ما تکیه بر این نکته داریم که آن بحثی که در تربیت باید جلو برود، باید در خانواده شکل بگیرد.
تقسیم نقش، کمککار فرآیند تربیت
امّا ما در خود خانواده یک تقسیم نقشی را میکنیم که میگوییم این تقسیم نقش میتواند به فرآیند تربیت کمک بکند.
پدر مدیر و مادر مربی تربیت
میگوییم ما پدر را به عنوان مدیر تریبت ببینیم و مادر را مربّی ببینیم و قطعاً باید این دو رکن با همدیگر همسو و هماهنگ باشند.
ما در نظام دینی خود هم داریم. میگویند: پدر ولیّ خانواده است، ولیّ فرزند است؛ یعنی همان مدیریت.
ملاحظات ضروری در مدیریت تربیتی
کسی که مدیر تربیتی در محیط خانه میشود، باید یک سری نکات را توجّه بکند که به آن اشاره خواهیم کرد:
۱. انتخاب همسر شایسته
اوّلین نکته را در این بخش اشاره بکنم. اوّلین نکته این است که باید یک مربّی خوب را بالای سر تربیت قرار بدهد و لذا ما در روایات خود هم داریم که حضرات معصومین (ع) میفرمایند: وقتی خواستی ازدواج بکنی، تو فقط نمیخواهی همسر را به تنهایی انتخاب بکنی، بلکه قرار است برای فرزندان خود مادری را هم انتخاب بکنی. یعنی مدیر باید از آنجا دقّت کامل را داشته باشد.
همانطور که بیان کردیم یکی از اصول مهمّ در تربیت، مدیریت در تربیت است و لذا باید در خانه این مدیریت به صورت متمرکز باشد.
پدر مدیر و مادر باید نقش مربّی را ایفا بکند و لذا اینجا برای اینکه پدر بتواند نقش مدیریتی خود را به خوبی ایفا بکند، باید به چند نکته توجّه بکند.
۲. ایجاد بستر ارتقاء دانش و آگاهی مربی
اوّل این است که باید در انتخاب مربّی یا همسر دقّت لازم را داشته باشد. نکته دوم این است که وقتی ما به عنوان مدیر تربیتی میخواهیم کسی را منصوب بکنیم که کار تربیتی را به خوبی انجام بدهد، باید سطح دانش، سطح مهارت، سطح آگاهی او را در تربیت هم تقویت بکنیم؛ لذا ما پدرها باید بستری را فراهم بکنیم که سطح دانشهای تربیتی همسران ما تقویت بشود.
میخواهم یک واقعیتی را در جامعه امروز و جامعه پیرامونی خود عرض بکنم. بسیاری از دخترانی که ازدواج میکنند، از آن دانش و مهارت لازم در تربیت برخوردار نیستند. ممکن است یک بخشی را از خانه پدر و مادر به ارث ببرند، ولی این را دقّت بکنیم گاهی اوقات ما به تناسب رشد جوامع بشری باید در موضوع تربیت، خصوصاً روشهای تربیت، به روزرسانی بشویم.
امروز خیلی از کارشناسان اعتقاد بر این دارند که ما هر ده سالی داریم تجربه یک فاصله نسلی را پشت سر میگذاریم. قطعاً امروز مادر من نمیتواند به عنوان الگوی من برای روشهای تربیتی باشد. البته برای اصول میتواند الگو باشد. ما هیچ وقت در اصول تربیتی دست اندازی نمیکنیم. مثلاً باید فرزندان خود را حلالخور بار بیاوریم، باحیا بار بیاوریم، منظّم بار بیاوریم، باید فرزندان خود را چشمپاک بار بیاوریم، فرزندان خود را اهل نماز بار بیاوریم. اینها بالاخره یک سری اصولی در تربیت است.
تغییر مدلها و روشهای تربیتی
ولی امروز روشهای دستیابی متفاوت است. یک موقعی یک آقایی به من میگفت: پدرم با لگدهای خود من را نمازخوان کرد. یعنی صبح خوابیده بودم، بلند میشد میآمد یک لگد زیر من میکشید، میگفت: بلند شو، خورشید از کوه آمد، خودت را جمع بکن، نماز بخوان. من نماز خوان شدم اوّل وقت خوان هم شدم، ولی امروز اگر شما یک لگد به فرزند خود بزنید چپ چپ به شما نگاه میکند. میگوید: فکر بکنم این پدر نیاز به یک مشاوره دارد، این یک اختلالی پیدا کرده است.
یعنی امروز دیگر آن لگد را از شما نمیپذیرد. نمیخواهیم بگوییم آن موقع درست بود، ولی گاهی اوقات جواب میداد، ولی میبینیم آن کار غلط هم امروز جواب نمیدهد، حالا اگر آن موقع هم جواب میداد.
یک موقعی این را به یک کسی از بزرگواران عرض میکردم. ایشان نکته خیلی زیبایی را فرمودند؛ گفتند:ای کاش به آن آقا میگفتید: تو که با لگد پدر خود نمازخوان شدی، اگر پدرت روشهای تربیتی را میشناخت و بلد بود، قطعاً تو از اولیای الهی میشدی. یعنی همان موقع هم اگر او بلد بود، این فرد باید خیلی رشد بیشتری را پیدا میکرد.
ما باید به این روشهای تربیتی در تربیت فرزندمان توجّه بکنیم. ما در تربیت نیاز به روشهای جدید داریم، مدلهای جدیدی داریم که امروز خیلی از مادران با این روشها و مدلهای جدید تربیتی آشنا نیستند؛ لذا نتیجه این میشود که یک جمله تأسّفباری را امروز خیلی از خانوادهها میگویند، میگویند: اینها بچّههای این زمانه هستند، دیگر بهتر از این نمیشود. نمیگوییم: ما نمیدانیم.
به یاد دارم یک موقعی در یکی از دانشگاهها رفته بودم که دانشگاه کویرشناسی بود. در خدمت اساتید آن دانشگاه این را عرض کردم، گفتم: دختر خانمها را به این دانشگاه میآورید. چهار، پنج سال کویرشناسی میخوانند. فارغ التّحصیل میشوند و به خانه و زندگی خود میروند. خدا هم به آنها یک اولاد میدهد. امّا حالا سوال پیش میاد، الآن این دختر خانمی که مادر شده است، کویر را بهتر میشناسد یا فرزند خود را؟ قطعاً کویر را بهتر میشناسد. چون چهار، پنح سال مطالعه کرده است، پژوهش کرده است، تحقیق کرده است در حالی که همین دختر خانم در آن دانشگاه دو واحد فرزندپروری نخوانده است.
کویر پیچیدهتر است یا انسان؟ اینجا یک موقعی دست خالی است و من پدری که الآن مدیریت تربیتی فرزند خود را عهدهدار هستم، باید بدانم که از روشهای صحیح باید برای دانشافزایی و به نوعی مهارتآموزی همسر خود استفاده بکنم، سطح آگاهی و مهارت او را متناسب با زمان حاضر تقویت بکنم.
۳. فراهم نمودن زمینه آرامش مربی
همانطور که بیان شد در مدیریت تربیتی پدر مدیریت را عهدهدار است و مادر نقش مربّی را دارد و لذا اوّل: ما پدرها باید دقّت بکنیم که قرار است چه کسی را به عنوان نقشآفرین در تربیت محیط خانه انتخاب بکنیم. دوم: سطح دانش و آگاهی او را بالا ببریم. سوم: زمینه آرامش را برای او فراهم بکنیم.
مادری که قرار است نقش تربیتی را ایفا بکند، باید در محیط خانه آرامش داشته باشد و این دست مدیر آن مجموعه است و لذا وقتی میگوییم: این یک اصل مدیریت در تربیت است یعنی همین. من باید یاد بگیرم چگونه صحبت بکنم، چگونه برخورد بکنم، چگونه ارتباط برقرار بکنم، چگونه نیازهای همسر خود را برآورده بکنم که با یک آرامشی این مادر بتواند به خوبی نقش خود را ایفا بکند.
امّا یک نکته دیگری که من در اینجا به عنوان مدیریت تربیتی در محیط خانه باید به آن توجّه بکنم این است که فرصتی را برای همسر خود ایجاد بکنم و تربیت را یک کار بدانم. یعنی ما فکر نکنیم صبح بلند شویم، هر دوی ما به سر کار برویم و غروب هم به خانه بیاییم و فرزندان را هم به افراد دیگر بسپاریم. یعنی در زمان مدرسه، به مدرسه بسپاریم. بعد از مدرسه هم به After schoolها بسپاریم. بعد انتظار داشته باشیم فرزندان ما هم در آخر دوره تربیتی خود تربیت بشوند، اینطور نیست.
۴. وقتگذاری، لازمه تربیت
تربیت نیاز به وقتگذاری هم دارد و این نقش مدیر است. یک اداره را ببینید. من وقتی یک کاری را به فردی که قرار است مدیریت مجموعه من را عهدهدار است یا نقش کارمندی را در آن مجموعه عهدهدار است، بسپارم، باید برای او وقتی را هم باز بکنم که او بتواند آن کار را به نحو مطلوب انجام بدهد. نمیتوانم مدام بگویم: تو مسئول این بخش با حفظ سمت هستی.
مسئولیت این بخش را به عهده داشته باش، مسئولیت این بخش سوم را هم با حفظ سمت دو کار قبلی عهدهدار باش. معلوم است از همین اوّل همه کارها زمین میماند.
حالا که قرار شد مادر نقش تربیتی را ایفا بکند، باید وقت هم برای او وسیع باشد، وقت هم متناسب با کاری که میخواهد انجام بدهد باشد و این هم در اختیار منِ مدیر است که حتماً به این توجّه داشته باشم.
منبع: ایمانور